سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شیاطین ایرانی

 

از ابتدای پیدایش انسان تا به حال شیطان‌پرستی به شکل‌ها و گونه‌های مختلف وجود داشته است. به همین خاطر محققان برای تفکیک خصوصیات و ویژگی‌های آنها انواع مختلفی از آن را با نام‌های شیطان‌پرستی دینی، شیطان‌پرستی گوتیک، شیطان‌پرستی فلسفی و ... برشمرده‌اند.

شیطان‌پرستی رایج در دنیا در حال حاضر منسوب به تفکرات شخصی به نام آنتوان زندورلاوی است که کلیسای شیطان را در سال 1966 بنیان نهاده است.

در حال حاضر شیطان‌پرستی در دنیا توسط 3 دروازه یا بهتر بگوییم 3 عامل یا حامل وارد کشورها می‌شود:

1 - کلیساهای شیطانی

2 - جادوگری

3 - موسیقی بلک متال

ما در ادامه به توضیح یک یک آنها می‌پردازیم و خواهیم گفت که شیطان‌پرستی توسط کدام یک از آنها به کشور ما وارد شده است و چه خصوصیاتی دارد.

کلیسای شیطان

اولین کلیسای شیطانی را آنتوان زندورلاوی تاسیس کرد. در افکار و عقاید او انسان‌محور و مرکز عالم هستی است و این انسان است که خدا را می‌سازد. او به ولایت کسی یا چیزی با نام شیطان اعتقاد نداشته و انسان را حاکم بر خدا و شیطان می‌داند.

اصول شیطان‌پرستی آنتوان لاوی

1 - در شیطان‌پرستی خدایی وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست.

2 - عدم پرستش شیطان (ابلیس)‌، زیرا شیطان جسم نیست و وجود خارجی ندارد.

3 - ضد مذهب بودن، خصوصا مذهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند.

4 - اعتقاد به لذت بردن در حد اعلای آن زیرا تمام لذات در خوشی دنیایی است و این خوشی‌ها خصوصا لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده می‌کنند.

او قواعد 11گانه و نیز گناه‌های 9گانه‌ای را برای شیطان‌پرستان تنظیم کرده است ولی آنچه مردم بعدها از شیطان‌پرستان در جهان می‌بینند به هیچ‌وجه با این قوانین و گناه‌ها سازگار نبوده بلکه بر ضد آنها است.

مثلا در مورد قتل، تجاوز، قربانی‌کردن، حیوان‌آزاری، کودک‌آزاری و...، آنتوان لاوی آن را قبول نداشته و در فرامین خود آنها را رد کرده است. ولی در حال حاضر مراسم شیطان‌پرستی چیزی به جز انجام این اعمال نیست.

همه اینها نشان از تناقض‌گویی‌های آنتوان لاوی و پیروانش دارد. (در شیطان‌پرستی افکار و عقاید و نظرات در حال تغییر و از نسبیت برخوردار هستند.) البته همه آنها این خصوصیت خود را قبول داشته و به آن معتقد هستند. آنها معتقدند که چون ما خودمان خدا هستیم پس هر کاری بخواهیم انجام می‌دهیم و این مسخره است که یک شیطان‌پرست به قانون یا مقرراتی پایبند باشد.

ولی جای تعجب دارد که اگر آنها خود را خدا و آزاد از هر چیز می‌دانند پس چرا قوانین و مقررات و گناهانی برای پیروان خود ایجاد ایجاد کرده‌اند. تیم برتون جمله جالبی درباره شیطان‌پرستان دارد: شیطان‌پرستی آنارشی احمق‌هاست.

این اختلافات و تناقضات زمینه‌ساز بروز مشکلات زیادی در بین رهبران و پیروان شیطان‌گرایی شده است به شکلی که در سال 1975 شخصی به نام مایکل آکینو از کلیسای شیطان جدا شد و معبدی را با نام معبد ست‌ بنیان نهاد. او برخلاف آنتوان لاوی به خدایی با نام شیطان اعتقاد داشت.

جادوگری

جادوگری قرن‌هاست که در غرب (اروپا و آمریکا)‌ طرفداران زیادی داشته است. جادوگران غربی که تنها عده کمی از آنها اصلا گرایشات شیطانی ندارند، در تلاش هستند تا با ارتباط با ارواح مردگان، اجنه یا شیاطین، به قدرت‌های ماورایی شیطانی دسترسی یابند. در قرون وسطی عده بسیار زیادی از جادوگران توسط کلیسا سوزانده شدند چرا که کلیسا معتقد بود آنها در پی ارتباط با شیاطین قادر به دخالت در امور مادی و دنیوی هستند و نیروهای غیرمادی خود را از منابع پلید به دست می‌آورند. در عصر حاضر جادوی سیاه یا همان بلک‌مجیک یکی از ارکان و مراسم اصلی شیطان‌پرستان است و در کشورهایی چون انگلستان و آمریکا علاقه‌مندان بسیاری دارد. جادی سیاه به غیر از کلیسای شیطان توسط اساتید خبره در دوره‌های آموزشی و کلاس‌هایی به علاقه‌مندان آموزش داده می‌شود.

در حال حاضر علت اصلی ورود عده‌ای از جوانان به گروه‌های شیطان‌پرست یادگیری بلک‌مجیک (جادوی سیاه)‌ است. جادوی سیاه از مراسم آیینی آفریقاییان به آمریکا آمده و در حال حاضر بیش از همه جا در کلیساهای شیطانی تعلیم و تحصیل می‌شود. بیشتر وردها و ابزار و مراسمات این نوع جادو دارای علائم و نشانه‌های شیطانی هستند.

در دهه‌های بعد از جنگ جهانی اول فضای اجتماعی اروپا و آمریکا به انواع تبلیغات و ابزار و حتی بازی‌های جادوگری مانند ویجی‌برد آلوده است.

ویجی‌برد که یک وسیله پیشگویی است در مراسم احضار ارواح استفاده می‌شد تا سال 1967 فروش ویجی‌برد از مناپلی که پرفروش‌ترین اسباب‌بازی بود بیشتر شد. این خود نشان از استقبال مردم غرب به جادوگری است که در سالهای اخیر مصداق آن را در کتاب و فیلم‌های مرتبط با جادوگری مانند هری‌پاتر دیده‌ایم.

خوشبختانه جادوگری غربی که ما آن را بلک مجیک و انواع وسایل دیگر مانند ویجی برد و... می‌شناسیم هنوز وارد ایران نشده و شاید تنها جوانان ما نام آن را از کتاب‌ها یا فیلم‌های هری پاتر شنیده باشند.

باقی مقاله در ادامه مطلب

 

موسیقی بلک‌متال

شیطان وقتی کلیساهای شیطان و جادوگری را ناتوان در تبلیغات دید دروازه‌ای دیگر ساخت و آن موسیقی است.

دو دروازه جادوگری و کلیساهای شیطان‌ جهت تبلیغات خود در سطح جهان دارای محدودیت‌های فراوانی هستند. برای مثال کلیساهای شیطان تنها در چند کشور جهان موجود هستند. یا در مورد جادوگری که تنها کشورهای غربی از آن استقبال کرده‌اند و کشورهای شرقی به خاطر عدم همخوانی زبان آن با فرهنگ شرق اصلا از ان استقبالی نکرده‌اند.

همین مسائل باعث شده که این دو دروازه در قیاس با موسیقی کمترین مشتریان را برای گرایش به شیطان‌پرستی داشته باشند. حال آن که در حال حاضر موسیقی بلک متال در همه کشورهای دنیا مخاطب و علاقه‌مند دارد و این به خاطر آن است که موسیقی، زبانی بین‌المللی دارد و دارای ظرافت‌های هنری فریبنده و اغواکننده است که می‌تواند به‌راحتی بر احساسات مردم تاثیرگذار باشد.

علت دیگر هم راحتی دسترسی به آن است به شکلی که به‌راحتی می‌توان آن را توسط همه رسانه‌ها و همه ابزارهای رسانه‌ها در همه جا در اختیار مخاطب قرار داد.

لازم به ذکر است که این 3 دروازه در دنیا دارای مخاطبان خاص و مخصوص خود هستند. مثلا شیطان‌پرستانی که از طریق کلیسای شیطان‌ به شیطان پرستی گرایش پیدا کرده‌اند، از همه نظر چه از نظر سن، جنس، نژاد و اهداف، خواسته‌ها و... با شیطان‌پرستانی که از طریق جادوگری و یا از طریق موسیقی جذب شیطان‌پرستی شده‌اند تفاوت دارند.

البته از نظر تعالیم و اعتقادات نیز کلیسای شیطان و موسیقی بلک متال اختلافات زیادی دارند:

مثلا در مورد کلیسای شیطان، آنتوان لاوی در قوانین 11گانه و آیات 9گانه خود قربانی کردن انسان، قتل، تجاوز، حیوان‌آزاری و کودک‌آزاری را رد کرده است.

در صورتی که در موسیقی بلک متال همه جور جرم و جنایتی انجام می‌پذیرد و هیچ استثنا و مورد نهی شده‌ای وجود ندارد.

مورد اختلاف دیگر موادمخدر است. مثلا آنتوان لاوی شیطان پرستان را از مصرف آن برحذر می‌دارد و معتقد است مصرف آن برای انسان‌های ضعیف می‌باشد نه انسان قدرتمندی چون یک شیطان‌پرست، در صورتی که در موسیقی متال اصلا این‌گونه نیست و الان بزرگ‌ترین پایگاه تبلیغاتی مواد مخدر در جهان موسیقی متال است.

لازم به ذکر است که اگرچه آنتوان لاوی در تئوری‌های خود مسائلی مانند قربانی کردن را رد کرده ولی عملا چه خود او و چه پیروانش پایبندی‌ها را به قوانین و مقررات بیان شده نقض کرده و به آن معتقد نیستند.

اصولا در شیطان‌پرستی هیچ حکم و قانون ثابتی نمی‌توان یافت و همه احکام و عقاید نسبی هستند و اختلاف و تناقض در عقاید و رفتار در بین آنها امری منطقی و طبیعی است.

اگر تناقض‌ها و اختلافات را در کلیسای شیطان‌ بتوان تحمل کرد تناقض و اختلافات در موسیقی بلاک متال بسیار گستردهتر است. چرا که در آن با توجه به گستردگی مخاطب و تعداد بسیار زیاد گروهها در همه کشورهای جهان، هر کسی ساز خودش را می‌زند.

در این نوع موسیقی جهت بالا بردن تعداد مخاطبان و به‌‌تبع آن میزان فروش کاست‌ها، خوانندگان و نوازندگان دست به هر کاری می‌زنند و هر کلیپی که بخواهند و بتوانند بسازند می‌سازند و به هیچ‌کس و هیچ چیز مقید نیستند.

موسیقی بلک متال، متال مخلوطی از موسیقی و نمایش است برای همین معمولا گروه‌ها علاوه بر ارائه موسیقی خود، اعمال و رفتار نمایشی نیز ارائه می‌دهند.

برای همین صحنه موسیقی این گروه‌ها محل اجرای همه نوع نمایشی شده است مثلا یک گروه بر روی صحنه خودزنی می‌کند، گروه دیگر خونخواری می‌کند، گروه دیگر مرده‌خواری و همین طور اعمالی مانند: منفجر کردن حیوان با دینامیت، نصف کردن یک زن با اره (حقه‌های نمایشی)،‌ آتش زدن انسان، آتش زدن انجیل، انجام اعمال جنسی منحرفانه و ... البته عجیب و غریب بودن این گروه‌ها فقط در دکور و مسائل نمایشی نیست بلکه در محتوا نیز به همین صورت می‌باشد.

مثلا خواننده‌ای خود را ضد خدا معرفی می‌کند، خواننده‌ای دیگر خود را ضد دین، دیگری ضد انسان و همین طور ضدهایی مانند: ضد دنیا، ضد قانون، ضد زن، ضد جنگ، ضد دولت و ...

مثلا خواننده‌ای که خود را ضدبشر معرفی می‌کند سعی می‌کند در اشعار یا کلیپ‌های خود این تفکر را تبلیغ کند که مثلا ما باید خودکشی کنیم، یا این که باید نسل بشر را از بین برد یا این که پدران و مادران نباید ما را به وجود می‌آوردند و ...

البته عموما این افکار کمتر توسط نوازندگان و خوانندگان به مرحله اجرا درمی‌آیند و بیشتر توسط مخاطبان آنها عملی می‌شوند. خواننده یا نوازنده بعد از اجرا سوار لیموزین خود شده و به ویلای خود می‌‌روند اما این مخاطب کم‌سن و سال آنهاست که تحت تاثیر افکار یا کلیپ‌ها قرار گرفته و آسیب‌هایی را برای خود و جامعه پدید می‌آورد البته پاره‌ای از این تفکرات عملی شده‌اند. مثلا ضدزن‌ها اقدام به دزدیدن یا کشتن دخترها و زن‌ها کرده‌اند یا ضدبشرها اقدام به خودکشی دسته‌جمعی کرده‌اند، یا ضدمسیحی‌ها اقدام به آتش زدن کلیساها یا کشتن کشیش‌ها کرده‌اند. مثلا در مورد اخیر خواننده‌ای به نام ورک ویکرنس که از شهرت جهانی برخوردار است و همه او را با نام بارزام می‌شناسند، در سال 1992 اقدام به آتش زدن چند کلیسا از جمله کلیسای فانتوف کرد. او بعد از این اتفاق دستگیر و روانه زندان شد و در حال حاضر نیز دوران محکومیت خود را سپری می‌کند.

البته لازم به توضیح است که همه گروه‌های موسیقی متال، شیطانی نیستند بلکه حتی تعداد انگشت‌شماری گروه‌های معتقد به خدا نیز در آنها پیدا می‌شود. یا این که بعضی از گروه‌ها مانند متالیکا نیز وجود دارند که در اشعار خود مسائل و مشکلات اجتماعی و سیاسی روز را مطرح می‌کنند، مثلا در این مورد آلبوم «و عدالت برای همه» متالیکا قابل توجه است. حتی تعدادی از گروه‌های متال نیز وجود دارند که در اشعار خود علیه ظلم و فساد دولت‌های مستکبری مانند آمریکا و اسرائیل سخن رانده‌اند.

مثلا گروه سپولترا، کلیپی با نام «سرزمین» ساخته که در آن از ظلم اسرائیل علیه ملت فلسطین سخن گفته است . البته بخش قابل توجهی از این موسیقی را کلیپ‌ها و آهنگ‌های ضدجنگ تشکیل می‌دهند.

موسیقی متال در ابتدای شکل‌گیری آن، برخلاف زمان حال نوعی موسیقی ضد جنگ بوده که تم اصلی آن مبارزه با دولت آمریکا و جنگ‌طلبی‌های آن بوده است. این موسیقی در ابتدا پیام‌آور صلح و دوستی بوده است.

موسیقی متال خود دارای زیرسبک‌های مهمی مانند هوی‌متال، دث‌متال، تراش‌متال، بلک متال و انواع زیرشاخه‌های دیگر است. موسیقی هوی‌متال نسبتا از نظر محتوایی نسبت به سبک‌های دیگر ملایم‌تر است ولی از جنبه کفر و شرک هیچ سبکی به پای بلک‌متال نمی‌رسد.

موسیقی بلک‌متال در دنیا بزرگ‌ترین پایگاه تبلیغاتی شیطان‌پرستی است به حدی که حتی جادوگری و کلیسای شیطان نیز به پای آن نمی‌رسند.

شیطان‌پرستی در ایران

شیطان‌پرستی در ایران تنها از طریق موسیقی بلک‌متال طرفدارانی را جذب خود کرده است و دلیل گرایش برخی جوانان به آن نیز نفوذ این موسیقی به داخل کشور است.

این نوع شیطان‌پرستی از طرف شیطان‌پرستان حقیقی با نام شیطان‌پرستی تفننی شناخته می‌شود؛ چرا که بعضی از خصوصیات و اصول شیطان‌پرستی کلیسایی را دارا نبوده و بیشتر محصول صنعت موسیقی و جذابیت‌های نمایشی همراه با آن است.

البته ناگفته نماند که در ایران تعداد کمی شیطان‌پرست واقعی یا کلیسایی نیز وجود دارد که عموما از نظر سنی بالای 30 سال دارند و عمدتا با خارج از کشور در ارتباط هستند.

آنها در تلاش هستند برخلاف شیطان‌پرستان موسیقیایی، اعتقادات خود را پنهان کنند. در ایران و خارج از آن گروه‌هایی هستند که به اشتباه از طرف مردم به عنوان شیطان‌پرست شناخته می‌شوند. این دسته گروه‌هایی هستند که رویکرد خاصی به خدا و ادیان دارند و اصلا گرایشات شیطانی ندارند. مثلا گروه‌های ضدمسیحی که عده‌ای از آنها منکر وجود حضرت مسیح نیستند و با مسیحیت رواج یافته در عصر حاضر مشکل دارند. این گرایش‌ها در مورد ادیان دیگر هم صادق است. در مورد خدا نیز عده‌ای هستند که اصلا گرایشات شیطانی نداشته بلکه دیدگاه‌های خاصی درباره وجود خدا دارند. مثلا گروهی که طبیعت‌پرست هستند و...

بهتر است علاقه‌مندان موسیقی متال را به 2 گروه عمده تقسیم کنیم:

1 - گروهی که علاقه‌مند به موسیقی متال هستند ولی شیطان‌گرا نیستند. این گروه ممکن است هرگز وارد جریان‌های شیطان‌گرا نشده باشند یا این که زمانی در گذشته آن هم در سنین جوانی وارد گروه‌های شیطان‌گرا شده‌اند، ولی در حال حاضر گرایشات شیطانی ندارند.

این گروه عموما از نظر سنی، تحصیلات و وجهه اجتماعی در سطح بالاتری از گروه دوم قرار دارند.

این گروه بیشتر از آن که شیطان‌گرا باشند، افراد فاقد گرایشات مذهبی و عده زیادی از آنها لائیک هستند.‌

این گروه در کشور بیشتر در بین نویسندگان، نوازندگان یا خوانندگان حرفه‌ای این موسیقی دیده می‌شوند و بیشتر فعالیت‌های تبلیغی یا فرهنگی موسیقی متال توسط این گروه انجام می‌پذیرد.

این افراد کمتر در پارتی یا پارک‌ها یا فعالیت‌های گروهی شرکت می‌جویند و رفتارهای ضداجتماعی و ضداخلاقی در بین آنها کمتر دیده می‌شود. این افراد بیشتر در حد لباس و مد و تیپ با گروه دوم شباهت دارند و سعی دارند از برخوردهای جلف و نمایشی پرهیز داشته باشند.

2 گروهی که علاقه‌مند به موسیقی متال و شیطان‌گرا هستند. این گروه به قول افراد گروه اول، غیرحرفه‌ای هستند چرا که با این موسیقی برخورد محتوایی دارند و بیشتر جذب نمایش‌ها و شوهای همراه با این موسیقی شده‌اند.

موسیقی متال در ایران

موسیقی متال از سال‌ها پیش همزمان با شیوع این موسیقی در دیگر کشورهای جهان در داخل وجود داشته است. برای مثال فیلم پرسپولیس ساخته مرجان ساتراپی نشان می‌دهد که بعد از انقلاب در تهران در سال‌های حدود 1363 کلیپ‌های شیطانی گروه آیرن میدن به فروش می‌رفته است.

به طور جدی این موسیقی از سال‌های 1370 به بعد در داخل (بیشتر تهران)‌ جایگاه ویژه‌ای را بین مخاطبان باز می‌کند.

فیلم سراب محصول روایت فتح، شاهد خوبی برای این ادعاست. در این فیلم نشان داده می‌شود که حتی خودزنی، یا بی‌دینی یا حتی موسیقی رپ در سال 1372 رواج داشته است.

در فیلم با دختری مصاحبه شده که او می‌گوید: خدا را قبول ندارد و برای جرایمی که تا الان مرتکب شده است، اعدام مجازات کمی است. حتی در ادامه تصاویری از خودزنی او که قبلا نام گروه شیطانیSlayer را بر روی دستش حک کرده بوده، نشان داده می‌شود.

به طور یقین در آن زمان کلیپ گروه‌های شیطانی همچونSlayer و آیرن میدن به صورت قاچاقی یا بعدها از طریق ماهواره بین جوانان پخش می‌شده است، البته اگرچه در حدود سال‌های 1370 این موسیقی در کشور رواج داشته ولی شیطان‌گرایی به شکل امروزین آن رواج نداشته است.

منظور این است که شاید در آن زمان بی‌دینی و دین‌گریزی همراه با مسائل دیگری مثل خودزنی، خونخواری و... به صورت محدود در کشور وجود داشته ولی شیطان‌گرایی به صورت امروزین آن، به شکلی که مثلا جوانان علاقه‌مند اقدام به راه‌اندازی گروه یا تشکیل میتینگ و پارتی کنند، وجود نداشته است.

در آن زمان این موسیقی بیشتر از آن‌که با سبک‌های پرخطری مثل بلک متال در کشور رایج باشد، با سبک هوی متال و آن هم گروه‌هایی مثل متالیکا طرفدارانی داشته است.

می‌توان گفت که جرقه‌های شیطان‌پرستی از زمانی در کشور زده می‌شود که جوانان در مورد این موسیقی‌ها به وسیله کتاب یا نشریات، تغذیه فرهنگی می‌شوند.

از حدود سال‌های 1373 به بعد کم‌کم کتاب‌ها و نشریات از موسیقی متال سخن می‌گویند تا این که از سال‌های 1375 به بعد موج گسترده‌ای از کتاب‌های اشعار این گروه‌ها وارد بازار می‌شود. بعد از انتشار کتاب‌ها چند اتفاق عمده رخ می‌دهد:

1 - اطلاعات علاقه‌مندان نسبت به موسیقی بالا رفته و به صورت سازمان یافته‌تر عمل می‌کنند.

2 - تمایل جوانان برای تشکیل گروه‌های موسیقی و غیرموسیقی بیشتر می‌شود و به عبارتی، علاقه‌مندان در گرایش به این موسیقی همگراتر می‌شوند.

همزمان با انتشار کتاب‌ها، آموزش و یادگیری این موسیقی و به دنبال آن کنسرت دادن و اجرا گذاشتن نیز شروع می‌شود. در کنار انتشار کتاب‌ها و اجرای کنسرت‌هاست که میتینگ‌های گفتگو یا افرادی مانند لیدر یا سرگروه خود را نشان می‌دهند.

لیدر در گروه کسی است که از نظر اطلاعات موسیقیایی و اعتقادی یا از نظر داشتن آرشیو صوتی تصویری گروه‌های مختلف موسیقی از بقیه قوی‌تر است. البته در خود علاقه‌مندان اصلا چنین اصطلاحی یا معادل آن وجود ندارد. ولی معمولا در این گروه‌ها علاقه‌مندان تحت نظر فردی به فعالیت می‌پردازند که واجد یکی از دو خصیصه بالاست. میتینگ‌ها هم جایی هستند برای تبادل نظر یا بحث و گفتگو یا به قول خود علاقه‌مندان محل «کل‌کل کردن»‌.

در میتینگ‌ها علاقه‌مندان به اطلاعات فروشی اقدام می‌کنند و در نشان دادن قدرت خود به اعضا یا گروه‌های دیگر به رقابت می‌پردازند.

محل میتینگ‌ها عموما فضاهای سر باز مانند پارک و ... می‌باشد. این محل‌ها در هر شهر یا منطقه جاهای شناخته شده و مشخصی هستند. محل میتینگ‌ها که از آنها به عنوان پاتوق هم یاد می‌شود، عموما از طریق نیروهای امنیتی شناخته شده، هستند ولی عملا در این مناطق امکان از بین بردن پاتوق‌ها وجود ندارد. چرا که برخورد نیروهای انتظامی یا امنیتی موقتی و موضعی است و این برخوردها نیازمند برخورد همزمان از طرف خانواده و مسوولان است.

عموما علاقه‌مندان از طریق اینترنت از زمان و مکان میتینگ با خبر می‌شوند و به صورت آف‌‌لاین یکدیگر را مطلع می‌سازند. بعضی از مواقع تعداد افراد حاضر در میتینگ به 50 تا 150 نفر هم می‌رسد. البته بعضی از میتینگ‌ها در خانه‌های علاقه‌مندان نیز برقرار می‌شود.

مخاطبان موسیقی‌ متال

علاقه‌مندان موسیقی متال دارای گروه سنی مشخصی هستند. این رنج سنی از حدود 14 12 سالگی شروع و عموما به 30 28 ختم می‌شوند. بندرت اتفاق می‌افتد که این جوانان بعد از سن 30 سالگی یا ازدواج، به علاقه‌مندی خود به این موسیقی‌ها ادامه دهند.

سن شایع علاقه‌مندان 24 ‌16 می‌باشد و نسبت حضور دختران به پسران در این موسیقی حدودا یک به 10 می‌باشد و این به خاطر سبک و شکل این موسیقی و یا حتی ضد زن در این موسیقی است. دختران کمتر به موسیقی متال و بیشتر به موسیقی رپ علاقه‌مندند.

عده زیادی از دختران علاقه‌مند به این موسیقی‌ها توسط دوستان جنس مخالف خود جذب این موسیقی‌ها می‌شوند و عموما اطلاعات غلطی از اصل و ریشه این موسیقی‌ها دارند.

بعضی از دختران علاقه‌مند به این موسیقی‌ها جهت حفظ سلامت جنسی خود سعی می‌کنند به صورت فردی و بدون ارتباط با پسران با این موسیقی‌ها در ارتباط باشند.

بیشتر علاقه‌مندان از نظر روحی و شخصیتی دارای ویژگی های خاصی هستند. آنها دوست دارند متفاوت از دیگران به نظر برسند. آنها عموما از نظر روانی سالم نیستند یا به طور کلی از معیارهای عمومی سلامت روحی روانی درجامعه سطح پایین‌تری دارند. آنها از نظر خانوادگی نیز دارای مشکلات خاصی هستند و عموما از طرف خانواده دچار فشارها یا تنش‌هایی هستند. غالبا روابط جوانان علاقه‌مند به این موسیقی‌ها با پدر و مادر یا افراد خانواده تیره است و حتی عده‌ای خانواده را به طور کامل ترک کرده‌اند.

علاقه‌مندان موسیقی متال عموما از طرف دوستان، یا افراد فامیل یا افراد نزدیک خانواده مانند برادر یا خواهر به این موسیقی‌ها وارد می‌شوند. چرا که علاقه‌مندی به این موسیقی‌ها نیازمند گذشت زمان و مجاورت با آن می‌باشد. جوانان علاقه‌مند به این موسیقی‌ها از همه نوع خانواده‌هایی هستند ولی بیشتر آنها از رفاه نسبی در خانواده برخوردارند.

گرایش مذهبی در خانواده نقش مهمی را در علاقه‌مندی جوانان به این موسیقی‌ها بازی می‌کند. طرفداران این موسیقی بیشتر از خانواده‌هایی هستند که از نظر گرایشات و تعصبات مذهبی در خانواده و یا میزان آزادی عمل فرزند در خانواده دچار افراط و تفریط شده‌اند.

در بین این گروه‌ها عموما خانواده‌ها از گرایشات اعتقادی فرزندان خود اطلاعی ندارند و فقط ممکن است آشنایی بسیار ضعیفی با موسیقی مورد علاقه آنها داشته باشند.

بسیاری از خانواده‌ها یا در مورد علائم یا نشانه‌های مورد استفاده فرزندان اطلاعی ندارند و عده بسیار کمی هم اگر اطلاع دارند این مسائل را فانتزی گونه و زودگذر می‌دانند و نسبت به آن بی‌توجه هستند.

در بعضی از خانواده‌ها وقتی خانواده به فرزندان خود در مورد این موسیقی‌ها اخطار می‌دهد فرزندان، پدر و مادر را به شکل‌های مختلف اغفال می‌کنند و موضوع را به شکلی دیگر به آنها وانمود می‌کنند مثلا تعدادی از کلیپ‌های کم خطر را به خانواده نمایش می‌دهند و وانمود می‌کنند که آنها علاقه‌ای به گروه‌های شیطانی ندارند.

علت علاقه‌مندی جوانان به این موسیقی‌ها

عموما جوانان به علت مجاورت با این موسیقی‌ها از طرف دوستان، برادر و ... به آن جذب می‌شوند و کمتر می‌توان گفت که در آنها علاقه یا استعدادی ذاتی به این موسیقی‌ها وجود دارد چرا که این موسیقی‌ها با فطرت انسانی همخوانی ندارند و با آن در تعارض هستند.

حتی عده‌ای از طرفداران این موسیقی واقعا علاقه‌ای به این موسیقی ندارند ولی برای جلب توجه به زور هم که شده سعی دارند خود را به آن علاقه‌مند کرده و خود را طرفدار آن نشان دهند. آنها حتی برای ایجاد کردن علاقه در خود به تمرین و خود آزاری هم می‌پردازند. علت اصلی ورود به این موسیقی‌ها از طرف جوانان خود نمایی و جلب توجه است.

در مرحله دوم جذابیت‌های رسانه‌ای این نوع موسیقی‌هاست. (خشونت، سکس و...) در مرحله بعدی فضاهای جنسی این موسیقی‌هاست که علاقه‌مندان از طریق آن می‌توانند وارد محیط‌های پر خطر شوند و در مرحله بعدی، روحیه اعتراض، عصیان، گریز، انکار و ... نهفته در این موسیقی‌هاست.

چگونگی ورود به این موسیقی‌ها

بیشتر جوانان از گروه‌های ساده و کم خطری مانند متالیکا (هوی متال) که بیشتر دارای اشعار اجتماعی است شروع می‌کنند اما کم‌کم تحت تاثیر تحریک و تشویق دوستان به گروه‌های پرخطر بلک متال وارد می‌شوند.


 


نوشته شده در یکشنبه 91/5/8ساعت 7:38 عصر توسط تنها نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست:

 دانلود آهنگ - قیمت خودرو - قالب وبلاگ