شیاطین ایرانی
نکته ای که لازم است در ابتدای مقاله ذکر شود این است که: سعی کرده ام تا این مقاله کامل و جامع باشد. لذا اگر در خواندن هر یک از قسمتهای آن خسته شدید می توانید موقتا آن را رها کرده به مطالعه ی قسمت های بعدی بپردازید. اولین کسى که قیاس نمود و خود را از حضرت آدم علیه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت : من از آتشم و او از خاک در حالى که آتش از خاک بالاتر است .
پیشاپیش لازم است به خاطر حرف های کفر آمیزی که به ناچار و برای روشن شدن بیشتر موضوع در این مقالات طرح شده اند از خوانندگان گرامی عذر خواهی کنم .
« انما ذلکم الشیطان یخوف اولیاءه فلا تخافوهم وخافون ان کنتم مومنین »
« در واقع این شیطان است که دوستانش را می ترساند پس اگر ایمان دارید از آن نترسید و از من پروا کنید.» (سوره مبارکه آل عمران آیه 175) امام صادق علیه السلام می فرمایند: « العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس.»
« هرکس عالم به زمانش باشد مورد هجوم حوادث ناگوار قرار نمی گیرد.» با این روایت امام معصوم علیه السلام مشخص می گردد که تا چه اندازه آگاهی نسبت به مسائل روز جامعه مهم و اساسی است. زیرا ممکن است انسان در گرداب مفاسد اجتماعی و انحرافات فکری و مکتبی گرفتار شده، و لی خود از آن غافل باشد. لذا باید تمامی حواس انسان متوجه این مطلب گردد که در جامعه امروزی مسلح به سلاح علم و بصیرت باشد تا مبادا قربانی امیال شوم طاغیان اعتقادی و فکری نشود. در این گذار یکی از معضلات فکری و مکتبی امروز جوامع که متأسفانه با سرعت سرسام آوری در جوامع شایع شده و جوامع اسلامی خصوصاً کشور عزیز ما ایران را نیز درنوردیده است، مکتب تغییر شکل داده Satanism / سیطنیسم (شیطان پرستی) است. غفلت از این موضوع زمانی اثرات خود را عیان می نماید که کودکان، نوجوانان، جوانان و حتی افراد مسن تر را نیز آلوده کرده و دیگر شاید برای جبران آن دیر شده باشد. بنابراین باید اقدام پیشگیرانه صورت پذیرد. هر چند که اکنون نیز زمان بسیاری را از دست داده ایم. زیرا آثار شوم این مکتب پلید هم اکنون پدیدار شده و حتی بسیاری از دستگاههای فرهنگی کشور را نیز آلوده کرده است. مطالعه این مجموعه شما را با وضعیت کنونی جهان آشنا کرده و در صدد است چهره واقعی شیطان را در عصر حاضر نمایان ساخته و ابزار او را برای مقابله با انسان و انسانیت، معرفی کند. خوشبختانه همیشه شیطان با افراطی گری، ضعفهای خود را نمایان ساخته و هر انسان آگاه و با بصیرت، می تواند با آن به مقابله برخاسته و او را از صحنه زندگی خود خارج ساخته و نابود کند. چنانکه در زندگی ائمه معصومین علیهم السلام می بینیم، شیطان با تمام تلاشی که انجام داد، نتوانست حتی کوچکترین خللی در زندگی این بزرگواران ایجاد کند. در احوالات امام سجاد علیه السلام می خوانیم، شخصی نزد حضرت رضا علیه السلام آمد و از ایشان درباره لقب سید الساجدین سوال کرد. حضرت رضا علیه السلام فرمودند: روزی جدم حضرت سجاد علیه السلام مشغول نماز بودند. ناگهان از گوشه ای مار عظیم الجثه ای به سمت حضرت آمد و انگشتان پای ایشان را نیش زد. امام سجاد علیه السلام برافروخته شد و مشخص بود که بسیار متألم شده اند، اما تغییری در اذکار و حالت امام علیه السلام مشاهده نشد. مار بسیار حضرت را آزار داد. ناگهان صاعقه ای از آسمان آمد و به مار اصابت کرد. آنگاه مار به حال اولیه خود باز گشت، که همان شیطان بود. کنار حضرت ایستاد و گفت: حقیقتاً که تو سرور عبادت کنندگان هستی. و چنین نامی شایسته شماست. آنگاه از نظرها ناپدید شد.آری، او از به انحراف کشـاندن امام معصوم علیه السلام هم نا امید نبود. اما مقاومت امام عزیز را ببینید که چگونه شیطان را درمانده و مستأصل می کند و او را منکوب می نماید. لذا یکی از راههای مقابله با شیطان، اصرار بر عبادت و ذکر خداوند است. «کجاست طلب کننده جگرهای انبیاء. کجاست طلب کننده خونهای بی گناه ریخته شده.» به امید روزی که در هیچ نقطه دنیا اثری از پلیدی یافت نشود. به امید روزی که منکوب کننده شیطان رخ نماید و زمین از لوس وجود شیطان و شیطان صفت پاک گردد. در این راستا آنچه که از حقیر بر می آید، دادن اطلاعاتی هر چند کم و ناقص در این باره است. شاید راهگشای محققین و دردمندان جامعه بشری قرار گرفته و فکری به حال این معضـل پیـچیده اجتماعی و عقیدتی و فکری بشود. امید است با همکاری تمامی کسانی که درد دین و دنیای مردم را دارند و به فکر اصلاحات سازنده هستند، در این زمینه اقدام نموده و با مساعدت های فکری دست در دست هم به جهاد و مقابله با این پدیده برآییم. طی این مرحله بی همرهی خضر مکن / ظلمات است بترس از خطر گمراهی
اشتباه نکنید! شیطان پرستان به خدا اعتقاد دارند. فقط نمی خواهند او را بپرستند. حال اگر مجبور باشند به هر موجود پست دیگری تن داده و او را به عنوان معبود انتخاب کنند. از حیوانات و گیاهان و اشیاء طبیعی گرفته، تا آلت تناسلی و... همگی جزء معبودان بشر قرن بیست و یکم است. قرنی که به قرن اطلاعات معروف گشته، ولی از آگاهی بشر، جز خرافه و پوچی چیزی باقی نمانده است.
شیطان، نخستین کسى بود که بعضى کارها را مرتکب شد و پیش از او کسى آنها را انجام نداده بود. و آنها از این قرارند:
- اولین کسى که در پیشگاه با عظمت الهى تکبر نمود و به دستور خالق خود عمل نکرد.
- اولین کسى که که معصیت و نافرمانى خدا را کرد و آشکارا با او مخالفت نمود.
- اولین کسى که به دروغ گفت : خدا گفته از این درخت نخورید، چون درخت جاوید است و اگر کسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شریک مى شود.
- اولین کسى که که قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصیحت مى کنم .
شیطان اولین کسى است که صورت هاى مجسمه و بت را ساخت
- اولین کسى که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.
- اولین کسى که که غنا و آواز خواند، همان زمانى که آدم علیه السلام از درخت نهى شده خورد.
- اولین کسى که نوحه خواند و گریست ؛ چون او را به زمین فرستادند، به یاد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گریه کرد.
- اولین کسى که لواط کرد آنگاه که به میان قوم لوط آمد. - اولین کسى که دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم علیه السلام را با آن در آتش اندازند.
- اولین کسى که دستور ساختن نوره را در زمان حضرت سلیمان داد، براى این که موهاى اضافى پاى بلقیس پادشاه سبا را از بین ببرند.
- اولین کسى که دستور ساختن شیشه را داد تا حضرت سلیمان علیه السلام آن را روى خندق گذارد و بلقیس را آزمایش کند.
- اولین کسى که عبادت و بندگى او، فرشتگان را به تعجب در آورد!
- اولین کسى که به خداى خود اعتراض کرد.
- اولین کسى که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد.
- اولین کسى که که سحر و جادو کرد و آن دو را به مردم یاد داد.
- اولین کسى که براى زیبایى ، زلف گذاشت .
-اولین کسى که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد.
- اولین کسى که نقاشى کرد و چهره کشید.
- اولین کسى که آتش حسدش شعله ور شد.
- اولین کسى که به ناحق مخاصمه و جدال کرد.
- اولین کسى که خداى تعالى به او لعنت نمود( و از ناراحتى فریاد کشید.
- اولین کسى که به خدا کفر ورزید.
- اولین کسى که گریه دروغى نمود.
- اولین کسى که عبادت و خلقت خود را ستود.
- اولین کسى که صورت هاى مجسمه و بت را ساخت . روزگار عجیبی است؛ هر گوشه، در هر خیابان یا بین دوستان را که نگاه میکنی درباره این کلمه میشنوی؛ به خصوص در بین کسانی که ادعای متالبازی و گوش دادن به موسیقی متال به خصوص سبک بلکمتال را یدک میکشند. چیزی که الان در جامعه مشاهده میشود باب شدن شیطان پرستی و انداختن "پنتاگرام" در گردن است. بلکمتال Darkthrone ، مریلین مانسن ، نیروانا ، آنتون لاوی، کلیسای شیطان ، satanic bible ، آدم خواری ، skull-n-bone .... احتمالا حداقل یکی از این کلمات تاکنون شنیدهاید، آدمهای عجیبی را هم دیدهاید که خودشان را طرفدار این نامها و گروهها میدانند! موسیقیهای آنها را گوش میدهند، گاهگاه لباسهای عجیب غریب میپوشند، علامتهای خاصی بین خودشان دارند و به قول خودشان "تیریپ خفن میزنن!"
از اینها که بگذریم حتما زیاد هم شنیدهاید که در فلان کشور یک عدهشیطان پرست یک آدم را تکهتکه کردند یا خوردند یا فلان جنایت را انجام دادند. لذا بر آن شدیم تا در مورد شیطانپرستی و شیطانپرستان تحقیقی اجمالی به عمل آوریم.
شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قویتر و موثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خدا است. در شیطان پرستی شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین، قدرتی به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد و این دنیایی را که به عنوان دوزخ برشمرده میشود را قانونمند میکند. در شیطان پرستی، غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریکی و قدرت مطلق از نیروها و اجنه و روح های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده میشود؛ و در نهایت معنای شیطان پرستی؛ پرستش قدرت پلیدی است.
به طور کلی دو تعریف برای گروههای شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد؛
تعریف اول: هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیرطبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند، که معمولاً از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد میکنند و آن را منتسب به طبیعت "حقیقی" انسان مینامند.
تعریف دوم: گروههایی که از دین مسیحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است قبول ندارند. این تعریف معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار میگیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروهها را شیطان پرست مینامند.
در دهه های اخیر، گسترش فرقه های شیطان پرستی در دنیا با رشد خیره کننده ای همراه بوده است. به خصوص که این فرقه از ابزارهای نوین برای گسترش و فعالیت خود بهره برده است. در این بررسی سعی شده است بیشتر جنبه هایی که در تحقیقات مختلف بر این پدیده، مغفول مانده است مورد بررسی قرار گیرد. فرقه های شیطان پرستی هم مانند هر پدیده اجتماعی دیگر از این قاعده مستثنی نیست. در تاریخچه این گروه ها تحولات نسبتا گسترده ای مشاهده می شود که پیش از ورود به بحث، مختصرا به آن اشاره می شود:
وجود شیطان همواره در آیین های الهی و ادیان ابراهیمی، به عنوان موجودی شرور، که انسان ها را به گناه سوق می دهد، مطرح بوده است. البته نظرات این ادیان درباره ماهیت و وجود شیطان، نظری سمبلیک و نمادین نیست؛ بلکه شیطان همواره موجودی واقعی و دارای قدرت های اهریمنی است.
زمینه قدرت های شیطان باید یادآور شد که از نظر ادیان الهی، قدرت شیطان، قدرت بی نهایت و قدرت مطلق نیست؛ بلکه طبق عقائد تحریف نشده دین الهی، قدرت شیطان، محدود و به واسطه انتخاب ناصواب خود انسان پدید می آید. چه اینکه شیطان بر مومنان راستین، تسلط و نفوذی ندارد.
وقتی تعالیم انبیا دچار تحریف می شود و با خرافات آمیخته می شود، زمینه تفویض قدرت نامحدود به شیطان فراهم می شود. اما اگر حتی شیطان را دارای قدرت فراوان در نظر بگیریم، چه عاملی باعث پرستش شیطان و فرار از حریم امن الهی و پناهندگی به شیطان می شود؟ بگونه ای که افرادی خود را تابع شیطان معرفی می کنند و از نیروهای او برای زندگی مدد می گیرند!
گرایش به شیطان و تبعیت از او، با انجام یک سری از اعمال خاص، از قرون وسطی مطرح بوده است. اما باید یادآور شد که خواستگاه فرقه های شیطان پرستی، آن هم با وضعیت کنونی این فرقه ها، ریشه در غرب دارد. پیروان این گروه ها در گذشته با اعمالی مانند قربانی کردن انسان ها، قصد جلب رضایت شیطان و کسب قدرت های اهریمنی او را داشتند. اما گروه هایی که امروز با عنوان شیطان پرست معروفند، به این اقدامات دست نمی زنند و مجازات ها و پیگردهای قانونی، در تغییر این مناسک، نقش بسزایی داشته است، اما کماکان این سنت ها با شکل و شمایل دیگر مانند قربانی کردن حیوانات به جای انسان، به چشم می خورد.
شیطان پرستان مدرن همزمان با تغییر اصول شیطان پرستی و به مقارن آن کاهش نفوذ و قدرت کلیسا و موج دین ستیزی در دوران مدرنیته که در غرب ایجاد شد، بار دیگر در نیمه دوم قرن بیستم میلادی، اصول خود را توسط شخصی به نام "لاوی" تدوین کردند و با بهره گیری از ابزارهای نوین اطلاع رسانی، به سرعت رشد کردند. البته این بار به مقتضای تحول عمومی جامعه از اقدامات خشونت بار این فرقه ها مانند دریدن اعضای انسان و...خبری نبود و شعارهای زیبایی ماند عدم آزار رساندن به کودکان، پرهیز از اذیت کردن حیوانات نیز دیده می شد اما در مقایسه با شیطان پرستی دوره های قبل، اصولی وارد این فرقه جدید شد که تا حد زیادی متاثر از فضای مدرنیته حاکم در غرب بوده است.
در شیطان پرستی قرون وسطی نوعی اعتراض شدید به کلیسای کاتولیک و حاکمیت آموزه های تحریفی آن به چشم می خورد. لذا "آنتی کریس" یا مبارزه با تعالیم حضرت عیسی و به تبع مبارزه با هنجارهای کلیسای کاتولیک، فراوان به چشم می خورد. اما در شیطان پرسی جدید چه مولفه هایی وجود دارد؟
موج جدید شیطان پرستی کماکان همان ضدیت را با فضای کلیسا دارد ولی به فراخور کم رنگ شدن نقش کلیسا و دین در اروپا، اندکی از این عناد کاسته شده است اما مولفه های جدید وارد این گروه شده است. یکی از بارزترین این اصول، انسان محوری یا اومانیسم است که محصول نامبارک عصر مدرنیته است. تفکری که ماوراالطبیعه و حیات اخروی را منکر است و تمام هست و نیست را در همین حیانت مادی می داند.
اساسا مفهومی به نام توحید و خدای واحد، در این فرقه مورد انکار است. مفهوم پرستش در این فرقه، متفاوت است با مفهوم پرستش در ادیان الهی؛ زیرا حتی ممکن است شیطان مورد پرستش اصطلاحی قرار نگیرد، بلکه نوعی اعتماد و مدد جستن از نیرویی دارای قدرت مافوق بشری، به همراه انجام اموری، به عبادت و پرستش تعبیر شود و تلاش پیروان این فرقه این است که با انجام این امور، دارای قدرت اهریمنی بیشتری شوند تا از این زندگی مادی، تا حد امکان در راه لذت بردن از آن، بهره مند شوند.
این تفکر سلطه طلبانه و دنیا جو، بازتاب همان تفکر اومانیستی و انسان محوری حاکم و رایج در غرب است که انسان و تمایلات نفسانی او را در راس و محور همه شئون فردی و اجتماعی قرار می دهد و تمام جزئیات زندگی را بر اساس رسیدن به همین خواسته ها استوار می سازد.
در اینجا ممکن است این سئوال مطرح شود که "اگر نظام حاکم بر تفکر غربی این چنین است و ارزش های انسان را انکار می کند، پس شیطان پرستان به دنبال رسیدن به چه امری هستند؟" زیرا علی الظاهر تمام آنچه که شیطان پرستان به دنبال آن هستند، در فضای حاکم بر جوامع غربی قابل دسترسی است. در جواب باید گفت انسان هرقدر هم که ارزش های انسانی را انکار کند و خود را در باتلاق شهوات و لذت های مادی غرق کند، باز نمی تواند از فریاد ها و نیاز روح خسته خود برای پرستش موجودی برتر، فرار کند و بر این تمایلات، سرپوش بگذارد.
این انسان نمی تواند پوچی های زندگی خود را علی رغم لذت های مادی، منکر شود و نادیده بگیرد. روح انسان همواره احتیاج به پرستش موجودی برتر و فرا زمینی دارد. دقیقا به خاطر اغنا کردن این گرایش تعارض انسان مدرن، این مکاتب که در آنها مفاهیمی مانند پرستش، عبادت، استمداد و کسب نیرو از موجودی ماورایی و ... ایجاد می شوند.
روح انسان مدرن در چنین جامعه ای را نه تعالیم تحریف شده اغنا می کند و نه رویگردانی از تعالیم الهی و نه فرو رفتن در تمایلات نفسانی آرام. این فضای پارادوکسی موجب سرگشتی بشر امروز می شود و چاره ای جز انجام اعمال حیوانی برای او باقی نمی ماند. روح الهی انسان همواره به تعالیم ناب الهی احتیاج دارد و اگر مضامین صحیح این تعالیم برای او فراهم نشود، ناگزیر است برای فرار و فراموشی این موقعیت جانکاه، به مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر و هیجانات زودگذر یا روابط بی حد و حصر جنسی روی آورد که همه این اقدامات سراب گونه، مانند نوشیدن آب شوری است که جز به تباهی و وخامت اوضاع نمی افزاید.
در چنین شرایطی، رهبران این فرقه ها مخاطبان و پیروان خود را به خودکشی تشویق می کنند تا شاید راه نجاتی باشد از این زندگی بی معنا. آری. این سرخوردگی انسان مدرن، سوغات سلطه همین تفکر است.
با این رویکرد، بار دیگر اهمیت تعالیم نجات بخش ادیان الهی، و در صدر آن دین مبین اسلام در معنا دهی به زندگی انسان، مشخص می شود.
ادامه دارد ...
:قالبساز: :بهاربیست: |